*محمدرضا محمدی؛ پژوهشگر مسایل بینالملل
اقیانوس هند و آبهای وابسته به آن، از دریای سرخ آغاز، و تا اندونزی و مالزی گسترش مییابد. این جغرافیایی است که از غرب به شرق، دریای سرخ، دریای عرب، خلیج بنگال و جاوه و نهایتا جنوب دریای چین امتداد پیدا کرده است. در این جغرافیا، خشونت و قحطی ملتهای شاخ آفریقا، چالشهای ژئوپولیتیک خاورمیانه، دیگ جوشان بنیادگرایی اسلامی پاکستان، هندوستان و کشورهای همسایه آن، سریلانکا و بنگلادش، مسابقه چین و هند، حضور تایلند و حتی تلاش ژاپنیها برای نفوذ در منطقه تعادل قدرت آسیا را به چالش کشیده است. این تشدد فرهنگها، ادیان، نظامهای سیاسی همه و همه تصویر روح حقیقی دنیای امروزه ما را به نمایش میگذارد، و ذات رقابت تمدنیشان برای سلطه بر دریاها را تشدید میکند. در بخش اول یادداشت، ضمن بررسی اهمیت اقیانوس هند در معادلات جهانی، اشاره ای به حضور قدرتها و انگیزههای آنها برای بازیگری در این پهنه جغرافیایی خواهیم کرد.
ترتیبات هندی و چینی، عربی و فارسی، سبب ساز ایجاد یک شبکه بزرگ از روابط جمعی متقابل اقیانوسی، حتی از قرنها پیش شده است. تلاش برای غلبه بر بادهای موسمی برای هندیها و چینیها، همچنین اهمیت سفر به شبه جزیره عربستان برای انجام مناسک حج برای ایرانیها و دیگر مسلمانان به پیشرفتهای دریایی کمک شایانی کرد. اقیانوس هند یک اقیانوس جهانی است، ساحل آن مامن جمعیتی عظیمی از کشورهای جهان سوم و توسعهیافته است، و آبهای آن همواره محل حضور ابرقدرتهاست، اما برخلاف اقیانوس اطلس و اقیانوس آرام هر ابرقدرتی در آن حضور ندارد. فرید زکریا نظریهپرداز روابط بینالملل در کتاب مشهور خود ” جهان پسا آمریکایی” مینویسد: ” در دوران پس از جنگ سرد و اشغال افغانستان و عراق؛ اقیانوس هند، بزرگترین پهنهی مستعد زمین برای آغاز تنش است”.
واقعیت آنست که نقشه جغرافیایی سیاسی جهان در حال تغییر و تکامل است. قوس بحران در همه جا گسترده شده است: طوری که ممکن است قطب شمال تبدیل به یک منطقهی پرتنش سیاسی شود. احتمالا در ذهن همهی ما یک تصویر کارتوگرافی خاص از نقاط بحرانی جهانی وجود دارد. در نقشه بحرانهای جهانی که در ذهن ما پرورانده شده، احتمالا خاورمیانه به دلیل وجود جریانهای تروریستی، جریان شریانی انرژی جهان قرمز رنگ است . همچنین مناطقی در ساحل اقیانوسها به دلیل شرایط اضطراری زیست محیطی و بلایای طبیعی چون زمینلرزههای عظیم و سونامی ۲۰۰۴ بحرانی به نظر برسد. در ذهن ما به دلیل تاثیرپذیری از رسانهها، عباراتی مانند – “جنگ سرد” یا “جنگ تمدن ها” به شدت نقش بسته است. اما شاید کانونهای تنش آتی جهان در حال جابجایی باشند. به طور خاص، آمریکاییها به خوبی از اهمیت اقیانوس هند آگاه هستند، زیرا تمرکز جغرافیای خودشان یعنی اقیانوس اطلس و اقیانوس آرام را خوشایند نمیدانند. جنگ جهانی دوم و جنگ سرد این موضوع را به خوبی تایید کرد. نگاه آلمان نازی، امپراطوری ژاپن، اتحاد جماهیر شوروی، کره و چین کمونیست همه به اقیانوس اطلس یا اقیانوس آرام بوده است.
این تعصبها در کنوانسیونهای نقشه برداری نمایان شده است: “مرکاتور” تمایل دارد که نیمکره غربی را در وسط قرار دهد، بنابراین اقیانوس هند اغلب در این دوران تقسیم میشود. با این حال، تقریبا کل کتاب مارکوپولو به این اقیانوس اختصاص داده شده است. مارکو پولو در پایان قرن سیزدهم، از جاوه و سوماترا به عدن و ظفار سفر میکند. در اینجا کل قلب اسلام، از مرز کویر صحرای غربی به مجمع الجزایر اندونزی در نوردیده میشود؛ بدین ترتیب نتیجه میشود که مبارزه علیه تروریسم و هرج و مرج (که شامل دزدی دریایی نیز میشود) به طور گستردهای در این آبهای گرمسیری، بین کانال سوئز و جنوب شرقی آسیا تمرکز میکند. شبکهی گستردهای که در سومالی، یمن، عربستان سعودی، عراق و پاکستان قرار دارد، نقشه واقعی شبکه القاعده و همچنین یکی از گروههای غیر مجاز قاچاق حشیش و قاچاق کالاهای دیگر را از طریق خلیج فارس به سودان و دیگر نقاط آفریقا، و سپس از طریق مصر به اروپا را نشان میدهد.
در این اقیانوس همچنین خطوط اصلی ترانزیت نفت، و همچنین جریانهای اصلی ناوبری دریایی و تجارت جهانی یعنی- تنگه باب الملاب، هرمز و مالاکا حضور دارند. چهل درصد نفت خام جهان از تنگه هرمز عبور میکند. همچنین در یک طرف این اقیانوس، ۵۰ درصد از ظرفیت ناوگان تجارتی جهان در تردد است. تنگه مالاکا میزبان این درصد عظیم از ترانزیت جهانی است، در سوی دیگر، کشور هند یکی از پرجمعیتترین و مهمترین کشورهای جهان است. در طول تاریخ، شریانهای دریایی همواره مهمتر از مسیرهای زمینی بودهاند. فلیپه فرناندز آرمستو استاد دانشگاه توفتس معتقد است دلیل اهمیت دریاها بیشتر از آن لحاظ است که حجم عظیمتری از کالاها از این طریق حمل میشود و این به معنی صرفه اقتصادی بیشتر است.
در دوران قرون وسطی، جاده ابریشم دریایی، از ونیز به ژاپن در سراسر اقیانوس هند امتداد و در اوایل عصر صنعتی شدن هم همچنان به عنوان مطمئنترین مسیر تجارت جهانی از آن استفاده میشد. گفتنی است دو ضربالمثل قدیمی میگوید: “هر کسی که صاحب مالاکا است، گلوگاه ونیز را در دست دارد”. همچنین ضربالمثل دیگری میگوید: “اگر جهان یک تخم مرغ باشد، هرمز پوستهی آن است”.
امروزه در عصر ارتباطات، علیرغم وجود هواپیماهای پرسرعت، ۹۰ درصد کل تجارت جهانی و دو سوم ترانزیت مواد نفتی از طریق دریا صورت میگیرد. واقعیت آنست که جهانی شدن در نهایت بر روی تسهیل حمل و نقل متمرکز است و اقیانوس هند نیمی از ترافیک کانتینرهای جهان را تشکیل میدهد. علاوه بر این، اقیانوس هند از خاورمیانه تا استرالیا، ۷۰ درصد از ترانزیت نفت جهان را تشکیل میدهد. مسیرهای نفتکشهای سوخترسان در سراسر اقیانوس هند بین خلیج فارس و آسیای شرقی در رفتوآمدند، زیرا صدها میلیون از طبقه متوسط هندی و چینی، تشنهی مصرف گسترده نفت آنها هستند. نیاز انرژی جهان تا سال ۲۰۳۰، ۵۰ درصد افزایش خواهد یافت، و تقریبا نیمی از آن در چین و هند مصرف خواهد شد.
هند پس از ایالات متحده، چین و ژاپن، به چهارمین مصرف کننده عمده انرژی جهان تبدیل شده است و بیش از ۹۰ درصد از نیازهای انرژی خود و ۹۰ درصد از نفت خود را از طریق دریای عرب و خلیج فارس تامین میکند. در واقع، قبل از سال ۲۰۲۵، هند به لحاظ توسعه اقتصادی بر ژاپن غلبه خواهد کرد و این کشور را که در حال حاضر به عنوان سومین وارد کننده نفت خام جهان پس از ایالات متحده و چین شناخته میشود را کنار خواهد زد. در واقع هند مجبور است نیازهای جمعیتی را که در اواسط دههی میلادی دومین کشور پرجمعیت جهان است را برآورده کند. در همین راستا واردات ذغال سنگ این کشور از موزامبیک، در جنوب غربی اقیانوس هند، بهطور چشمگیری افزایش یافته است. البتع این اضافه بر واردات زغال سنگی است که هند از قبل از کشورهایی مانند آفریقای جنوبی، اندونزی و استرالیا وارد مینمود. در آینده، احتمالا شاهد کشتیهای هندی خواهیم بود که مقدار زیادی از گاز طبیعی مایع در سراسر نیمه غربی اقیانوس هند، حتی در جنوب آفریقا، را از قطر، مالزی و اندونزی به مقصد این کشور حمل میکنند.
پس از آن چین وجود دارد که تقاضای نفت خام آن بین سالهای ۱۹۹۵ و ۲۰۰۵ دو برابر شده و احتمالا در دهه آتی بازهم دو برابر شود. چین روزانه ۳/۷ میلیون بشکه نفت خام تا نیمه سال ۲۰۲۰ وارد کرد؛ که بیشتر آن از عربستان سعودی خواهد بود. بیش از ۸۵ درصد از نفتی که در سراسر اقیانوس هند و تنگه مالاکا و هرمز جابجا میشود متعلق به چین است. در واقع چین نسبت به تامین انرژی خود از طریق خشکی از آسیای مرکزی، پاکستان و برمه و آبهای جایگزین مانند اقیانوس آرام چندان خوشبین نیست. اشتهای سیری ناپذیر چین، ژاپن و کره جنوبی برای نفت خلیج فارس، تنگه مالاکا را به مسیر شریانی نیمی از جریان جهانی نفت و نزدیک به یک چهارم از کل تجارت جهانی تبدیل کرده است.
توماس بارنت تحلیلگر مسایل دفاعی معتقد است:” اقیانوس هند بیش از هر چیز به ثبات استراتژیک نیاز دارد “. وی مینویسد ” ایالات متحده، انگلستان، فرانسه، روسیه، چین، هند، پاکستان و اسرائیل، همه از قدرتهای هستهای هستند که در این اقیانوس حضور دارند”. اقیانوس هند جایی است که رقابت بین ایالات متحده و چین در منطقه اقیانوس آرام ادامه مییابد و با رقابت منطقهای بین چین و هند و نیز جنگ آمریکا علیه تروریسم در خاورمیانه که شامل تلاش آمریکا برای محدود کردن ایران است رنگی دیگر پیدا میکند. هر زمان نیروی دریایی ایالات متحده عملیات بمبارانی در عراق یا افغانستان اجرا کرده، اغلب از اقیانوس هند انجام گرفته است. این نیروهای ایالات متحده در نبردهای عراق و افغانستان از پایگاههای این کشور در خلیج فارس و از جزیره دیگو گارسیا، در مرکز اقیانوس هند صورت گرفته است. در عین حال، هر حمله احتمالی آمریکایی علیه ایران و پس لرزههای آن، به خصوص در مورد جریان نفت اقیانوس هند را به طور مستقیم متاثر خواهد کرد.
استراتژی دریایی ارتش ایالات متحده که در اکتبر ۲۰۰۷ در کالج جنگی نیروی دریایی منتشر شد، به صراحت اعلام کرد که نیروی دریایی آمریکا از این پس به دنبال حضور پایدار و به موقع در اقیانوس هند در مجاورت اقیانوس آرام خواهد بود، اما این حضور در اقیانوس اطلس کاهش خواهد یافت. این بیانیه نیروی دریایی ایالات متحده در ژوئن ۲۰۰۸ با عنوان “چشم انداز و استراتژی” منتشر شد. این گزارش به این نتیجه میرسد که بسیاری از نقاط اقیانوس هند و آبهای مجاور آن مستعد تبدیل شدن به کانونهای تنش خواهد بود. در واقع همراه با تسلط مداوم خود در اقیانوس آرام، ایالات متحده به وضوح تلاش میکند که قدرت غالب آسیای جنوبی باشد.
این نشانه گذار تاریخی قابل توجهی از شمال آتلانتیک و اروپا است. ایالات متحده ممکن است رویدادهای داخل “گود” خاورمیانه را کنترل نکند، اما به گفته تحلیلگر نظامی رالف پترز، این امر با تلاش این کشور برای غلبه بر درهای خارج از گود بازی جبران خواهد شد. در واقع حضور گسترده هند و چین در تنگه هرمز و باب المندب و اهداف این دو کشور برای تبدیل شدن به هژمون منطقه، همچنین تلاش آنها برای تامین امنیت انرژی، آمریکا را مجبور به حضور در اقیانوس هند کرده است ”
واقعیت آنست که ” پایداری قدمت ایالات متحده در حضور در آبهای آزاد “چیزی است که ثبات تجاری دریایی را در دهههای گذشته تضمین کرده است؛ بنابراین به طور خاص، به همان اندازه که جهانی شدن به آن وابسته است، پذیرفته شده است. ما در مرحلهی حساسی از تاریخ به سر میبریم، مرحلهای که چندین کشور قدرتمند همچون گذشته در حال رقابت برای گسترش استیلای خود بر آبهای اقیانوسی هستند. در واقع در حالی که چین قصد دارد نفوذ خود را به صورت عمودی گسترش دهد یعنی به سمت جنوب و به سمت آبهای گرم حرکت کند، هند به دنبال گسترش نفوذ خود به صورت افقی، یعنی رسیدن به شرق و غرب و به مرزهای سن ویکتوریا بریتانیا هند، موازی با اقیانوس هند است.